۱۳۸۷ خرداد ۱۳, دوشنبه

صبح ها من اول هستم

اول صبح است.
اول صبح سایه هست.
بوی نم می آید.
سبزی درختان دروغ نیست.
صدای آب شنیده می شود. صدای ریزش قطرات آب از برگ درختان توی حوض.
شالاپ شولوپ.
شبنم را دیدم.
روی خشت های نم کشیده می نشینم .
نم می کشم . خنک می شوم.
نگران نیستم . نگران شلوارم.
صدای آرامش را اینجا می شنوم.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

منم صبح اول صبح رو خيلي دوست دارم!! ولي حيف كه خوابو بيشتر مي پسندم!!!
طلوع اول صبح رو نگفتين...!!
راستي مباركه!

ناشناس گفت...

خیلی خوب بود اگه همه می تونستن این همه قشنگی رو ببینن
قبلآ تبریک گفتم بازم می گم.........

elham گفت...

بازم وبلاگ جدیدتون رو تبریک می گم
خوش به حالتون که صبح ها این چیزای با حال رو می بینین........