۱۳۸۷ شهریور ۲, شنبه

خاک می گیریم!

عشق ما را بوسیدی و گذاشتی بر لب طاقچه
نوبت آن است که خاک گرفتنمان را نظاره کنی

۱۳۸۷ شهریور ۱, جمعه

اسدالله میرزا

چقدر بعضی وقت ها می خواهم جای اسدالله میرزا بودم!!!!

۱۳۸۷ مرداد ۳۱, پنجشنبه

پشیمانی را چه سود؟

شاید هیچوقت به اندازه حالا پشیمان نبوده ام .
یک سال پر از اشتباه را پشت سر گذاشتم .
یک سال برای هیچ تلاش کردم .
و یک سال را از دست دادم .
چه کسی جواب یک سال از دست رفته را میدهد؟
واقعا حق من این بود؟

۱۳۸۷ مرداد ۳۰, چهارشنبه

باور کنم؟

دل تاب تنهایی ندارد
باور نکن تنهاییت را

۱۳۸۷ مرداد ۲۷, یکشنبه

فردا چرا؟

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا

منتظر

سلام
هنوز منتظرت نیستم
هنوز نمی شناسمت تا منتظرت باشم
غروب جمعه دلتنگیم را به تو نسبت می دادند حالا که طلوع و غروب هر روز دلتنگم ، آن را به که نسبت دهم