پدرم راست مي گفت دست ما نمك ندارد .
پدرم به من ياد داد عادت كنم كه اين.....
سرنوشت ماست!
گله اي نيست .
دوستم گفت هر كه را بيشتر دوست داشته باشي زودتر از تو دور مي شود .
دوستم گفت مرا دوست نداري كه هميشه با هم هستيم .
خنديدم .
اما انگاري دوستم هم راست مي گفت .
اين همه صداقت اطرافم بود و من دروغ ها را چسبيدم .
۱۳۸۸ مهر ۷, سهشنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)